انسان در ذهن خودش زندگی میکند و از پنجرهی آن دنیای اطرافش را میبیند. این منطقهی امن نیاز به بررسی، مراقبت و انرژی برای رشد بیشتر دارد.
در دنیای امروز که سرشار از آموزشهای انگیزشی و یا به قولی روانشناسی زرد میباشد و به تعبیری صحت هر فکری با میزان مثبت بودن آن، هر چند غیر واقعبینانه و دور از ذهن، معنی میشود، کاملاً طبیعی است که ذهن ما درگیر پدیدهای به نام تلههای فکری بشود. شاید از خود بپرسید ابتدا به ساکن چرا ذهن ما تلههای ذهنی میسازد؟ زیرا انسان در هر حال و زمانی مشغول فکر کردن است. این افکار تلاش میکنند که برای ما سریعترین تصمیم را بگیرند که گاهی به علت هیجان زیاد، دچار تلههای فکری میشویم. این تلهها مانند یک عینک بر دید ما مینشینند و تصویر غلط یا نسبتا غلطی برای ما میسازند.
در این نوشتار این تلهها را در سال کنکور بررسی میکنیم و تلاش میکنیم دید درستی به دست آوریم.
یک. تلهی کمالگرایی
یکی از شایعترین دغدغههای کنکوریان، موضوع کمالگرایی است. انتظار غیر واقعبینانهای که شما میتوانید تمام کارها را بدون نقص انجام دهید، تنها اضطراب شما را افزایش میدهد. در صورتی که بپذیرید شما انسانی هستید که برای اولین بار زیست را تجربه میکند، به خودتان فرصت تمرین و خطا میدهید. تفکر صفر یا یک یکی از انواع این تله است. زمانی که شما به خود میگویید “امروز صبح یک تست کم زدم پس کلاً روز خوبی نخواهد بود” و با این نتیجه درس نمیخوانید یا با ناراحتی میخوانید، یعنی با دیدی غلط فکر میکنید.
دو. تلهی پیشبینی منفی
ما میتوانیم بر اساس دادههای مطمئن و با تعداد مناسب، به طور تقریبی، (تأکید میکنم که به طور تقریبی) موضوعی در آینده را پیشبینی کنیم؛ اما حال از شما میپرسم که آیا درست است با اولین تراز قلمچی خود رتبهی خود را پیشبینی و رشتهی تحصیلی خود را آبیاری گیاهان دریایی ارزشیابی کنیم؟
سه. تلهی عجله کردن
یک خبر خوب دارم و یک خبر بد؛ خبر بد این است که هر موفقیت نیاز به تلاش دارد که برایش انرژی و زمان گذاشته شود و خبر خوب آن که هر تلاشی نتیجهای دارد. چه این نتیجه ملموس و از جنس هدف ما باشد و چه در ابعاد دیگر زندگی. کنکور نیز این قاعده مستثنا نبوده و نیازمند زمان و اراده است. نمیتوان در یک هفته و شب امتحانی مباحث را جمع کرد و نیازمند زمان، زمان و زمان است (البته زمان درست).
چهار. تلهی ذهنخوانی
اگر به شما بگویم که همین الان در ذهن فردی که کنار شما یا حتی در اتاق کناری شما نشسته است چه میگذرد، به طور قطع میتوانید بگویید؟ ما تنها از ذهن خودمان خبر داریم؛ پس افکاری چون “حتما مشاورم از من ناامید شده که جواب من را نمیدهد”، “مادرم فکر میکند من خنگ هستم چون حتی حاضر نشد حرفهای من را بشنود” و… افکار غلط هستند. شما فقط با پرسیدن از افراد میتوانید از افکار آنها مطلع شوید.
پنج. تلهی فاجعهسازی
در این تله، اتفاقات را به طور اغراقآمیز میبینیم و تفسیر میکنیم یا به تعبیری اتفاقی را سختتر، دشوارتر و خطرناکتر ارزیابی میکنیم که این شما را از حقیقت ماجرا دور میسازد. اگر بخواهم با مثال توضیح دهم، زمانی است که شما به خاطر شنیدن یک خبر احتمالی از امکان تغییری در کنکور، کل درس را کنار میگذارید چون میگویید حتماً در این خبر اتفاق بدی نهفته است که موجب قبول نشدن شما خواهد شد.
شش. برچسب زدن
اختلالات روانشناسی با ملاکهای زیادی ارزیابی میشوند و باید زمان خاصی را طی کنند تا برای ما صدق کنند و شناسایی آنها تنها از طرف یک متخصص امکانپذیر است. به علت افزایش آگاهی ناقص، افراد با خواندن توضیح یک اختلال به خود برچسب زده و خود را ناتوان برای ادامهی مسیر میبینند. باید این موضوع را در نظر گرفت که بسیاری از بیماران با خوردن داروهای مناسب و درمانهای شناختی، میتوانند با عملکرد خوب به تحصیل و زندگی خود بپردازند.
هفت. تلهی باید/نباید
هرگاه از باید و نباید در الفاظ خود استفاده کردید بدانید که دارید دچار خطا میشوید. این کلمات انعطاف را از ذهن و عملکرد شما میگیرند و موجب اضطراب طولانیمدت در شما میشود.
در نظر داشته باشید که انسانها در کمال شباهت، بسیار با هم تفاوت دارند. حتی دوقلوهای همسان با یکسانی ژنتیک خود، یک مسئلهی واحد را به دو حالت متفاوت تجربه میکنند. حال در نظر بگیرید که چه بسیار آدم و چه بسیار تجربه از یک مسئلهی مشخص ممکن است در بین افراد وجود داشته باشد. ما میتوانیم هم هدف باشیم اما هم تجربه چطور؟
کنکور برای اکثر افراد یک گذرگاهی از دورهی نوجوانی به جوانی است که درسهای زیادی به افراد میدهد. از صبح زود بیدار شدنش گرفته تا یادگیری برنامهریزی و داشتن هدفی مشخص، که هر کدام در ادامهی مسیر زندگی بسیار مؤثرند. پس مهم است که چگونه رفتار میکنیم و یا چه افکاری در ذهنمان پرورش میدهیم.
این جمله برای من آنقدر مهم است که به اول نوشته ارجاع میدهم و دوباره تکرار میکنم که ذهن نیاز به بررسی، مراقبت، زمان و انرژی دارد تا بتواند به بهترین شکل پرورش یابد.
یکی از تأثیرات مخرب افکار اشتباه، ناامیدی است. شما هنگامی که به نتیجهی افکارتان نمیرسید، دچار سرخوردگی مقطعی میشوید و بعد از مدتی، ناامیدی عمیقی را در شما ایجاد خواهد کرد.
درست فکر کردن نیاز به دقت در گذشته و حال دارد اما به قطع آیندهی بهتری را برایمان رقم خواهد زد.
منابع:
خطر گیر افتادن در تله های ذهنی – فاطمه شریفی – 10 فروردین 1402
اختلالات هیجانی – اهرنریچ می و همکاران – 1398